باش تا از ابلهی دستی بدارد پیش شمع


آنکه گوید می نسوزد شمع جز یروانه را

شمع راجز پرتوی کزعشق آن * ٻروانه سوخت


پرتوی دیگر بود کآتش زند بیگانه را